طرحواره خویشتن داری ناکافی چیست؟
در اساطیر یونان، داستان «سیزیف» نماد تلاش بیپایان و بدون کنترل بر زندگی است. او مجبور بود تختهسنگی بزرگ را به بالای کوه بغلتاند، اما هر بار سنگ به پایین بازمیگشت. این چرخه بیپایان به ما نشان میدهد که وقتی توانایی خودتنظیمی و خویشتنداری وجود نداشته باشد، انسان در چرخهای از ناکامی گرفتار میشود. طرحواره خویشتن داری ناکافی نیز همین حس را در زندگی روزمره ایجاد میکند؛ جایی که فرد نمیتواند خواستههای فوری را مدیریت کند و همین امر او را به سمت شکستهای تکراری سوق میدهد.
طرحواره خویشتنداری ناکافی (Insufficient Self-Control Schema) یکی از الگوهای فکری و هیجانی ناسازگار است که فرد را در مدیریت هیجانات و رفتارهای تکانشی دچار مشکل میکند. فردی که این طرحواره را دارد، تمایل شدیدی به لذت فوری دارد و نمیتواند میان خواستههای کوتاهمدت و اهداف بلندمدت تعادل ایجاد کند.
در این طرحواره، مشکلاتی مثل ناتوانی در کنترل خشم، پرخوری، خرج کردن بیحساب یا حتی روابط ناپایدار دیده میشود. چنین فردی بارها تصمیم میگیرد تغییر کند اما چون پایههای خودکنترلی در او ضعیف است، دوباره به چرخه قبلی بازمیگردد.
پژوهشگران مانند Jeffrey Young و Wendy Behary توضیح دادهاند که این الگو ریشه در کودکی دارد، جایی که والدین یا بیش از حد آسانگیر بودهاند یا در مقابل نیازهای کودک هیچ محدودیتی نگذاشتهاند. نتیجه این میشود که فرد یاد نمیگیرد چگونه خواستههای خود را به تعویق بیندازد.
نشانه های رایج در افراد دارای این طرحواره
افرادی که طرحواره خویشتنداری ناکافی دارند، اغلب در مواجهه با مشکلات زندگی به دنبال راهحلهای سریع هستند. آنها ممکن است نتوانند رژیم غذایی سالم را رعایت کنند یا در برابر وسوسهها مقاومت کنند. این مسئله در طولانیمدت باعث میشود نتایج نامطلوبی مثل مشکلات جسمی و مالی تجربه کنند.
یکی از نشانههای برجسته این طرحواره، تحمل پایین نسبت به ناکامی (Low Frustration Tolerance) است. فرد نمیتواند شرایط سخت را تحمل کند و سریع به سمت راهحلهای آسان و کوتاهمدت کشیده میشود. این ویژگی اغلب منجر به رفتارهای تکانشی و تصمیمهای غیرمنطقی میشود.
از دیدگاه روانشناسانی مانند John M. Grohol، چنین افراد در روابط نزدیک نیز دچار مشکل میشوند. زیرا نمیتوانند احساسات شدید خود را تنظیم کنند و همین موضوع باعث درگیریهای مکرر با اطرافیان میشود.
تفاوت خویشتن داری ناکافی با انعطاف پذیری سالم
گاهی اوقات خویشتنداری ناکافی با انعطافپذیری (Flexibility) اشتباه گرفته میشود. انعطافپذیری یعنی توانایی سازگاری با شرایط مختلف، در حالی که خویشتنداری ناکافی یعنی ناتوانی در کنترل هیجانات و خواستهها.
یک فرد منعطف میتواند از قوانین عبور کند وقتی شرایط اقتضا میکند، اما همچنان توانایی تصمیمگیری منطقی و حسابشده دارد. در مقابل، کسی که دچار این طرحواره است، بیشتر بر اساس میل لحظهای عمل میکند.
مقایسه در جدول زیر:
ویژگی | خویشتنداری ناکافی | انعطافپذیری سالم |
---|---|---|
تصمیمگیری | هیجانی و تکانشی | منطقی و متعادل |
هدفگذاری | کوتاهمدت و آنی | بلندمدت و پایدار |
روابط اجتماعی | پرتنش و پر از درگیری | همراه با تعادل و احترام |
احساسات | انفجاری و کنترلنشده | قابل مدیریت و تعدیلشده |
این تفاوت باعث میشود که افراد دچار طرحواره خویشتنداری ناکافی اغلب زندگی پرآشوبتری داشته باشند و در رسیدن به اهداف پایدار دچار مشکل شوند.
ریشه های شکل گیری طرحواره خویشتن داری ناکافی
ریشه این طرحواره به دوران کودکی بازمیگردد. وقتی والدین نتوانند برای کودک چارچوبهای مشخص بگذارند یا بیش از حد آسانگیر باشند، کودک یاد نمیگیرد چطور نیازهایش را به تعویق بیندازد. این موضوع باعث میشود که او به مرور زمان بدون تمرین کافی برای خودکنترلی وارد بزرگسالی شود.
از سوی دیگر، کودکانی که هیچ محدودیتی را تجربه نمیکنند، احساس میکنند همه چیز باید همانطور که میخواهند پیش برود. آنها تحمل سختیها را یاد نمیگیرند و وقتی با ناکامی مواجه میشوند، زود تسلیم میشوند. همین زمینه بعدها به رفتارهای پرخطر و تصمیمهای شتابزده منجر میشود.
به گفتهی محققانی مانند David P. Bernstein، این نوع تربیت بیش از حد آسانگیرانه یا فاقد مرزهای روشن، یکی از اصلیترین دلایل ایجاد طرحواره خویشتنداری ناکافی است. فرد در بزرگسالی مجبور است هزینههای سنگینی بابت این کمبود بپردازد.
تأثیر این طرحواره بر روابط نزدیک
طرحواره خویشتنداری ناکافی تأثیر مستقیم و قابلتوجهی بر روابط عاطفی و خانوادگی دارد. فردی که نتواند احساسات شدید خود را کنترل کند، معمولاً در روابط دچار تنش و درگیری میشود. او ممکن است هنگام عصبانیت کلمات تندی به کار ببرد و بعد از فروکش کردن هیجان، از گفتههای خود پشیمان شود.
در روابط عاطفی، چنین فردی نمیتواند برای آینده برنامهریزی کند. او بیشتر بر اساس میل و هیجان لحظهای عمل میکند. به همین دلیل، تعهد و پایداری در رابطه برایش دشوار میشود. این موضوع میتواند به بیاعتمادی یا حتی جدایی منجر شود.
روانشناسانی مانند Steven C. Hayes اشاره کردهاند که نبود مهارت در تنظیم هیجان (Emotion Regulation) در این افراد، احتمال مشکلاتی مثل خیانت یا خشونت کلامی را بیشتر میکند. این تأثیرات نهتنها بر خود فرد، بلکه بر شریک زندگی و خانواده نیز فشار زیادی وارد میکند.
پیامدهای روانشناختی و جسمی
طرحواره خویشتنداری ناکافی فقط روابط یا تصمیمهای مالی را تحتتأثیر قرار نمیدهد، بلکه پیامدهای جدی روانی و جسمی نیز دارد. فردی که مدام به دنبال لذت فوری است، معمولاً سبک زندگی ناسالمی انتخاب میکند و درگیر مشکلات جسمی مانند اضافهوزن یا اختلالات خواب میشود.
از نظر روانی، این طرحواره با اضطراب (Anxiety) و افسردگی (Depression) ارتباط تنگاتنگ دارد. فرد ممکن است بعد از هر تصمیم تکانشی احساس پشیمانی کند و همین احساس، چرخهی خودانتقادی و افسردگی را تقویت کند. در عین حال، چون توانایی کافی برای تغییر الگو ندارد، این چرخه بارها تکرار میشود.
به گفتهی محققانی مثل Judith Beck، افراد با این طرحواره بیشتر در معرض رفتارهای پرخطر مثل مصرف مواد، پرخوری هیجانی یا اعتیاد به تکنولوژی قرار میگیرند. این رفتارها اگر اصلاح نشوند، به مرور سلامت جسم و روان فرد را به خطر میاندازند.
نقش هیجان در تقویت یا تضعیف خویشتن داری
هیجانها بخش جداییناپذیر زندگی انسان هستند و میتوانند هم قدرت خویشتنداری را تقویت کنند و هم آن را تضعیف. وقتی فرد یاد میگیرد هیجانهایش را بشناسد و مدیریت کند، توانایی بیشتری در کنترل خواستههای فوری خواهد داشت. اما زمانی که هیجانها بدون چارچوب بروز میکنند، کنترل رفتار دشوار میشود.
برای مثال، فردی که دچار خشم شدید میشود اگر مهارت آرامسازی نداشته باشد، به راحتی رفتار تکانشی نشان میدهد. در مقابل، کسی که توانسته با تکنیکهایی مثل تنفس عمیق یا بازسازی شناختی هیجان خود را مدیریت کند، میتواند تصمیم منطقیتری بگیرد.
پژوهشگرانی مانند James Gross تأکید کردهاند که تنظیم هیجان (Emotion Regulation) یکی از عوامل کلیدی در کاهش شدت طرحواره خویشتنداری ناکافی است. در واقع، بدون آموزش و تمرین مداوم، هیجانهای شدید همیشه احتمال بروز رفتارهای تکانشی را افزایش میدهند.
راهکارهای شناختی برای مدیریت این طرحواره
شناخت الگوهای فکری نادرست، یکی از مهمترین قدمها برای اصلاح طرحواره خویشتنداری ناکافی است. فرد باید بتواند باورهای درونی خود را شناسایی کند، مثل این باور که «من باید همین حالا لذت ببرم» یا «تحمل سختی بیمعنی است». این افکار، ریشه تصمیمهای تکانشی هستند.
درمانگران شناختی–رفتاری (Cognitive Behavioral Therapists) معمولاً به افراد کمک میکنند تا این افکار را به چالش بکشند و جایگزینهای منطقی برایشان بسازند. برای مثال، به جای فکر «من نمیتوانم رژیم غذایی را تحمل کنم»، فرد یاد میگیرد بگوید «اگر سختی الان را تحمل کنم، سلامت و انرژی بیشتری در آینده خواهم داشت».
به گفتهی Aaron T. Beck، این تغییرات شناختی به مرور باعث تقویت قدرت خویشتنداری میشوند. فرد میآموزد که میان لذت کوتاهمدت و منافع پایدار تعادل برقرار کند. این روند البته نیازمند تمرین مداوم و حمایت درمانگر است.
تکنیک های رفتاری در درمان طرحواره خویشتن داری ناکافی
علاوه بر تغییر افکار، تمرینهای رفتاری نقش کلیدی در درمان این طرحواره دارند. فرد باید یاد بگیرد با تمرینهای کوچک، میزان تحمل سختی خود را افزایش دهد. برای مثال، اگر همیشه هنگام استرس به سراغ غذا میرود، میتواند تمرین کند پنج دقیقه تحمل کند و سپس جایگزین سالمی انتخاب کند.
یکی از تکنیکهای مؤثر، استفاده از «پاداشهای تأخیری» (Delayed Rewards) است. فرد به جای لذت فوری، یاد میگیرد پاداشی بزرگتر و ارزشمندتر در آینده دریافت کند. این روش باعث میشود مغز به تدریج برای تأخیر در لذت شرطی شود.
روانشناسانی مانند Walter Mischel که آزمایش معروف «مارشملو» را انجام داد، نشان دادند کودکانی که توانستند برای پاداش بزرگتر صبر کنند، در بزرگسالی موفقتر بودند. این یافته نشان میدهد تمرینهای رفتاری ساده میتوانند تأثیر عمیقی بر رشد خودکنترلی داشته باشند.
نقش محیط و عوامل اجتماعی در تداوم طرحواره
محیط زندگی فرد تأثیر زیادی در شکلگیری و تداوم طرحواره خویشتنداری ناکافی دارد. وقتی فرد در جمعهایی قرار میگیرد که رفتارهای تکانشی و لذتهای فوری ارزش محسوب میشوند، کنترل رفتار برای او دشوارتر میشود. فشار همسالان و هنجارهای اجتماعی میتوانند قدرت خودکنترلی را تضعیف کنند.
از سوی دیگر، فرهنگ نیز نقشی مهم ایفا میکند. در برخی فرهنگها تأکید بر لذتجویی و مصرفگرایی بیشتر است، در حالی که برخی دیگر بر انضباط و صبر تمرکز دارند. بنابراین، فردی که در محیط اول رشد میکند، بیشتر در معرض این طرحواره قرار میگیرد.
پژوهشگرانی مانند Roy Baumeister توضیح دادهاند که منابع محیطی و اجتماعی بر میزان خودکنترلی تأثیر مستقیم دارند. وقتی جامعه و اطرافیان فرد برای صبر و تلاش ارزش قائل شوند، احتمال شکلگیری این طرحواره کاهش مییابد.
ارتباط این طرحواره با اختلالات دیگر
طرحواره خویشتنداری ناکافی اغلب به تنهایی بروز نمیکند، بلکه با اختلالات روانشناختی دیگر همراه میشود. برای مثال، این طرحواره با اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) و اختلال نافرمانی مقابلهای (Oppositional Defiant Disorder) ارتباط زیادی دارد. افراد مبتلا به این اختلالات معمولاً در مدیریت تکانهها مشکل دارند.
همچنین، این طرحواره با اعتیاد (Addiction) نیز پیوند نزدیکی دارد. فردی که توانایی کنترل خواستههای فوری را ندارد، در برابر وسوسه مصرف مواد یا الکل بسیار آسیبپذیر است. همین مسئله باعث میشود روند درمان اعتیاد دشوارتر شود.
به گفتهی Marsha Linehan، درمانگرانی که با بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی کار میکنند، معمولاً به دنبال ریشهیابی طرحوارههای ناسازگار مثل خویشتنداری ناکافی هستند. زیرا بدون اصلاح این طرحواره، احتمال بازگشت علائم بسیار بالا میماند.
مداخلات درمانی مؤثر
مداخلات درمانی برای طرحواره خویشتنداری ناکافی ترکیبی از روشهای شناختی، رفتاری و هیجانی هستند. طرحوارهدرمانی (Schema Therapy) یکی از مؤثرترین رویکردهاست که به فرد کمک میکند ریشههای کودکی را شناسایی و بازسازی کند.
درمانگر در این روش با تکنیکهایی مثل «تصویرسازی هدایتشده» (Imagery Rescripting) یا «گفتوگوی کرسی خالی» (Chair Work) به مراجع کمک میکند تا با کودک درون خود ارتباط برقرار کند و یاد بگیرد نیازهایش را به شیوهای سالم مدیریت کند.
به گفتهی Jeffrey Young، طرحوارهدرمانی در کاهش شدت طرحوارههای ناسازگار و افزایش خودکنترلی بسیار مؤثر بوده است. ترکیب این روش با درمانهای رفتاری و آموزش مهارتهای هیجانی میتواند بهترین نتیجه را برای فرد به همراه داشته باشد.
تمرین های روزمره برای تقویت خویشتن داری
یکی از بهترین راهها برای مقابله با طرحواره خویشتنداری ناکافی، تمرینهای کوچک روزمره است. فرد باید یاد بگیرد با کارهای ساده اما مداوم، قدرت تحمل و توانایی کنترل تکانهها را تقویت کند. این تمرینها به مرور تبدیل به عادت میشوند و رفتار فرد را تغییر میدهند.
برای مثال، میتوان از تمرینهای سادهای مثل خوردن غذا با سرعت کمتر، پیروی از برنامه ورزشی کوتاه یا حتی خاموش کردن تلفن همراه برای مدت کوتاه شروع کرد. این کارها شاید در ظاهر ساده باشند، اما در طولانیمدت توانایی فرد را در مدیریت رفتار تقویت میکنند.
همچنین نوشتن اهداف روزانه و بررسی میزان پیشرفت در پایان روز میتواند حس تعهد فرد را افزایش دهد. محققانی مانند Angela Duckworth نشان دادهاند که پرورش «خویشتنداری» (Self-Discipline) با همین تمرینهای کوچک آغاز میشود و در نهایت بر کل زندگی اثر میگذارد.
نقش خودآگاهی در تغییر طرحواره
خودآگاهی (Self-Awareness) یکی از کلیدهای اصلی در اصلاح طرحواره خویشتنداری ناکافی است. وقتی فرد بتواند هیجانها، افکار و رفتارهای خود را بدون قضاوت بشناسد، احتمال بروز رفتارهای تکانشی کمتر میشود. این آگاهی به او کمک میکند پیش از واکنش نشان دادن، لحظهای مکث کند.
تمرینهایی مانند مدیتیشن (Meditation) و ذهنآگاهی (Mindfulness) ابزارهای قدرتمندی برای افزایش خودآگاهی هستند. این تمرینها باعث میشوند فرد به جای واکنش فوری، انتخابهای آگاهانهتری داشته باشد.
به گفتهی Jon Kabat-Zinn، ذهنآگاهی نهتنها بر آرامش روان تأثیر میگذارد بلکه توانایی خودکنترلی را نیز تقویت میکند. این تمرین به فرد یاد میدهد که احساسات و افکار تنها گذرا هستند و لازم نیست بر اساس آنها تصمیمگیری فوری صورت گیرد.
منابع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر
برای درک بهتر طرحواره خویشتنداری ناکافی و یادگیری روشهای اصلاح آن، مطالعهی کتابهای روانشناسی معتبر میتواند بسیار مفید باشد. در میان ناشران ایرانی، کتابهای زیر توصیه میشوند:
-
نشر میلکان: «زندگی خود را دوباره بیافرینید» (جفری یانگ)
-
نشر مهرسا: «طرحوارهدرمانی برای زندگی روزمره»
-
نشر ارجمند: «ذهنآگاهی و خودکنترلی»
-
نشر قطره: «شناخت درمانی رفتاری»
-
نشر دانژه: «مدیریت تکانهها و احساسات»
-
نشر نی: «شناخت درمانی و طرحوارهها»
-
نشر رشد: «خویشتنداری و سلامت روان»