کلینیک دکتر آویرین | مشاوره روانشناسی

همه چیز درباره خودشیفتگی یا نارسیسیزم (Narcissism)

فهرست مطالب

خودشیفتگی چیست و چگونه با افراد خودشیفته رفتار کنیم؟

راجع به خودشیفتگی گفته اند که در اسطوره‌های یونان باستان، نارسیسوس (Narcissus) جوانی زیبا و مغرور بود که عاشق تصویر خود در آب‌های زلال دریاچه‌ای شد. او ساعت‌ها به خود خیره می‌شد، تا جایی که فراموش کرد به دنیای اطراف توجه کند و در نهایت، به گلی تبدیل شد که امروز به نام “نرگس” شناخته می‌شود. این داستان فقط یک افسانه نیست؛ بلکه نمادی از شخصیتی است که در روانشناسی امروز به نام خودشیفته یا نارسیسیست (Narcissist) شناخته می‌شود. حال، بیایید با مفاهیم علمی و روانشناختی این پدیده آشنا شویم.

 

شخصیت خودشیفته یا نارسیسیست (Narcissist) کیست؟

خودشیفتگی یک ویژگی شخصیتی است که با خودبزرگ‌بینی، نیاز به تأیید دیگران، و کمبود همدلی شناخته می‌شود. افراد خودشیفته معمولاً تمایل دارند خود را بهتر از دیگران ببینند و انتقادات را نمی‌پذیرند. این ویژگی ممکن است در برخی موارد یک اختلال شخصیتی جدی باشد که به آن اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic Personality Disorder) گفته می‌شود.

در روانشناسی، خودشیفتگی به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: خودشیفتگی آشکار (Overt Narcissism) و خودشیفتگی پنهان (Covert Narcissism). در حالی که خودشیفتگان آشکار بسیار پرانرژی و خودمحور هستند، خودشیفتگان پنهان ممکن است خجالتی و حساس باشند اما همچنان احساس برتری داشته باشند. این تمایز به درک بهتر رفتار افراد خودشیفته کمک می‌کند.

همچنین، خودشیفتگی با جنبه‌هایی از عزت نفس (Self-Esteem) و اعتمادبه‌نفس بالا اشتباه گرفته می‌شود، اما این ویژگی‌ها تفاوت‌های مهمی دارند. عزت نفس بالا معمولاً با پذیرش نقاط قوت و ضعف همراه است، در حالی که خودشیفتگی به تلاش برای پنهان کردن نقاط ضعف و جلب توجه دیگران متکی است.

در تحقیقات روانشناسی، خودشیفتگی معمولاً با استفاده از مقیاس خودشیفتگی (Narcissistic Personality Inventory یا NPI) ارزیابی می‌شود. این ابزار شامل مجموعه‌ای از سوالات است که به تحلیل رفتار و احساسات فرد کمک می‌کند.

 


دکتر رامانی دورواسولا– روانشناس بالینی آمریکایی- «خودشیفتگی» را به «دود غیر مستقیم سیگار» تشبیه می‌کند، به این معنا که اگر شما نیز در مجاورتِ آن قرار داشته باشید، بیمار می‌شوید!


DSM (راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی) راجع به خودشیفتگی چه نظری دارد؟

راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی (DSM)، خودشیفتگی را به عنوان یکی از اختلالات شخصیت تعریف می‌کند. طبق آخرین نسخه این راهنما (DSM-5)، افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته دارای الگوی پایدار خودبزرگ‌بینی، کمبود همدلی، و نیاز بیش از حد به تحسین دیگران هستند.

 

معیارهای تشخیصی DSM برای اختلال شخصیت خودشیفته

برای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته، حداقل پنج معیار از نه معیار مشخص در DSM باید وجود داشته باشد. این معیارها شامل:

  • باور به برتری و منحصر به فرد بودن.
  • خیال‌پردازی در مورد موفقیت‌های بی‌حد و مرز یا قدرت.
  • نیاز مفرط به تحسین دیگران.
  • احساس استحقاق (Entitlement) و توقع رفتار خاص از دیگران.
  • استفاده ابزاری از دیگران برای رسیدن به اهداف خود.
  • کمبود همدلی و ناتوانی در درک احساسات دیگران.
  • حسادت به دیگران یا باور به حسادت دیگران نسبت به خود
  • رفتارهای متکبرانه و خودخواهانه.

 

 

تفاوت خودشیفتگی و اعتمادبه‌نفس سالم

DSM تاکید می‌کند که این اختلال نباید با اعتمادبه‌نفس بالا اشتباه گرفته شود. در حالی که اعتمادبه‌نفس مثبت می‌تواند سالم باشد و به رشد فردی کمک کند، خودشیفتگی معمولاً با احساس ناامنی‌های پنهان و تلاش برای جلب تایید بیرونی همراه است. شناخت این تفاوت‌ها می‌تواند به درک بهتر رفتار افراد و تشخیص دقیق‌تر کمک کند.

 

چگونه بفهمم آیا من خودشیفته هستم یا با خودم مهربانم؟

درک تفاوت میان خودشیفتگی و مهربانی با خود (Self-Compassion) بسیار مهم است. خودشیفتگان اغلب به دنبال تایید خارجی هستند و خود را در مقایسه با دیگران برتر می‌بینند، در حالی که مهربانی با خود بر پذیرش نقاط ضعف و قوت تمرکز دارد.

خودآگاهی و تحلیل رفتار

یک روش ساده برای تشخیص این تفاوت این است که به انگیزه‌های خود توجه کنید. آیا شما تلاش می‌کنید تا دیگران شما را تحسین کنند، یا به دنبال رشد شخصی و بهبود روابط خود هستید؟ خودشیفتگی معمولاً با رقابت‌جویی همراه است، در حالی که مهربانی با خود از هم‌کاری و پذیرش حمایت دیگران استقبال می‌کند.

استفاده از ابزارهای روانشناختی

تمرین‌هایی مانند مدیتیشن (Meditation) و خودآگاهی (Self-Awareness) می‌توانند به شما کمک کنند تا رفتارها و انگیزه‌های خود را بررسی کنید. همچنین، مقیاس‌های ارزیابی خودشیفتگی مانند NPI می‌توانند دیدگاه دقیق‌تری ارائه دهند.

بازتاب رفتار در روابط اجتماعی

بررسی روابط اجتماعی شما نیز می‌تواند به شناسایی این ویژگی کمک کند. آیا دیگران از رفتار شما احساس ناراحتی می‌کنند؟ آیا تمایل دارید همیشه مرکز توجه باشید؟ پاسخ به این سوالات می‌تواند نشان دهد که آیا شما به سمت خودشیفتگی گرایش دارید یا با خود و دیگران مهربان هستید.

 

علائم خودشیفتگی چیست؟

افراد خودشیفته معمولاً ویژگی‌های مشخصی دارند که آن‌ها را از دیگران متمایز می‌کند. این علائم شامل:

  1. احساس برتری: افراد خودشیفته باور دارند که خاص و بی‌همتا هستند و فقط توسط افراد مشابه خودشان درک می‌شوند. این احساس معمولاً با خیال‌پردازی در مورد موفقیت یا قدرت بی‌پایان همراه است.
  2. نیاز مفرط به تحسین: آن‌ها معمولاً به توجه و تحسین دائمی نیاز دارند و در صورت عدم دریافت آن، احساس ناراحتی یا حتی عصبانیت می‌کنند. این نیاز می‌تواند در محیط‌های کاری، روابط عاشقانه، و حتی تعاملات روزمره دیده شود.
  3. کمبود همدلی: خودشیفتگان نمی‌توانند احساسات دیگران را درک یا با آن‌ها هم‌دردی کنند. این ویژگی معمولاً به رفتارهای سرد و بی‌تفاوت نسبت به نیازهای اطرافیان منجر می‌شود.
  4. حسادت و رقابت: افراد خودشیفته معمولاً به موفقیت‌های دیگران حسادت می‌کنند یا باور دارند که دیگران به آن‌ها حسادت می‌کنند. این احساس می‌تواند روابط اجتماعی آن‌ها را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
  5. رفتارهای متکبرانه: این افراد معمولاً رفتارهایی دارند که دیگران را تحقیر می‌کند و خود را در موقعیت‌های برتر قرار می‌دهند.

شناخت این علائم می‌تواند به شما کمک کند تا در روابط خود با افراد خودشیفته بهتر عمل کنید و از تاثیرات منفی آن‌ها جلوگیری کنید.

 

 

چه تجربه‌هایی در کودکی باعث بروز خودشیفتگی در بزرگسالی می‌شود؟

تجربیات و تروماهای دوران کودکی نقشی کلیدی در شکل‌گیری شخصیت فرد ایفا می‌کنند. در مورد خودشیفتگی، برخی از عوامل مؤثر عبارتند از:

تحسین بیش از حد

کودکی که دائماً به عنوان “بهترین” یا “خاص‌ترین” شناخته می‌شود، ممکن است با انتظارات غیرواقعی بزرگ شود. این نوع تربیت می‌تواند باعث شود که کودک برای تایید شدن، خود را در مرکز توجه قرار دهد و احساس برتری کند.

انتقاد یا بی‌توجهی

کودکانی که دائماً مورد انتقاد قرار می‌گیرند یا احساس نادیده گرفتن می‌کنند، ممکن است برای جبران این کمبودها به خودشیفتگی روی آورند. این کودکان یاد می‌گیرند که ارزش خود را در ظاهر یا موفقیت‌های بیرونی جستجو کنند.

عدم مرزگذاری سالم

والدینی که بیش از حد کنترل‌گر هستند یا برعکس، مرزهای روشنی تعیین نمی‌کنند، می‌توانند به شکل‌گیری خودشیفتگی کمک کنند. کودکی که هیچگاه یاد نمی‌گیرد چگونه مسئولیت رفتارهای خود را بپذیرد، ممکن است به یک بزرگسال خودمحور تبدیل شود.

 

با فرد خودشیفته چگونه برخورد کنیم؟

برخورد با افراد خودشیفته می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، اما استراتژی‌هایی وجود دارد که می‌تواند تعامل با این افراد را مدیریت‌پذیرتر کند.

حفظ مرزهای شخصی

افراد خودشیفته معمولاً تمایل دارند تا دیگران را برای نیازهای خودشان به کار بگیرند. برای مقابله با این رفتار، ضروری است مرزهای مشخصی برای خود تعیین کنید. به عنوان مثال، می‌توانید قاطعانه بگویید که چه رفتاری برای شما قابل قبول نیست. این رویکرد به حفظ استقلال شما کمک می‌کند.

اجتناب از درگیری مستقیم

بحث و جدل با فرد خودشیفته اغلب بی‌نتیجه است، زیرا آن‌ها معمولاً نمی‌توانند دیدگاه دیگران را درک کنند. در عوض، تلاش کنید که از درگیری مستقیم اجتناب کنید و گفتگو را به سمت موضوعات سازنده هدایت کنید.

مراقبت از سلامت روان خود

برخورد با یک فرد خودشیفته می‌تواند استرس‌زا باشد. از این رو، اهمیت دارد که به سلامت روان خود توجه کنید. شرکت در جلسات مشاوره یا روان‌درمانی می‌تواند به شما کمک کند تا استراتژی‌های مقابله‌ای مؤثرتری پیدا کنید.

 

رابطه عاشقانه با فرد خودشیفته چگونه است؟

رابطه عاشقانه با یک فرد خودشیفته اغلب پیچیده و پرچالش است. این نوع رابطه می‌تواند شامل رفتارهایی باشد که منجر به احساس ناامنی و فرسودگی روانی در شریک عاطفی می‌شود.

شروعی فریبنده

در مراحل اولیه رابطه، فرد خودشیفته ممکن است به شدت جذاب و کاریزماتیک به نظر برسد. آن‌ها معمولاً با تعریف و تمجیدهای فراوان، احساس خاص بودن به شما می‌دهند. این رفتار اغلب به عنوان “بمباران عشق” (Love Bombing) شناخته می‌شود.

کنترل و تسلط

با گذشت زمان، الگوهای رفتاری تغییر می‌کنند. افراد خودشیفته ممکن است تلاش کنند که بر رابطه تسلط پیدا کنند و نیازهای خود را بر شریک عاطفی تحمیل کنند. این رفتار می‌تواند به کاهش اعتمادبه‌نفس و احساس ارزشمندی در شریک منجر شود.

چرخه‌های سوءاستفاده عاطفی

رابطه با یک خودشیفته معمولاً شامل چرخه‌هایی از عشق و تنبیه است. آن‌ها ممکن است به طور متناوب توجه زیادی نشان دهند و سپس از شما فاصله بگیرند. این چرخه می‌تواند فرد را در موقعیت‌های عاطفی شکننده قرار دهد.

 

 

انواع خودشیفتگی

انواع مختلفی از خودشیفتگی وجود دارد که می‌توان به آن‌ها اشاره کرد

1. خودشیفتگی کلاسیک: این نوع شامل ویژگی‌هایی مانند نیاز به تحسین، احساس برتری و عدم همدلی است.

2. خودشیفتگی حساس: این نوع معمولاً با احساسات آسیب‌پذیری و حساسیت به انتقاد همراه است. افراد این نوع ممکن است در ظاهر متواضع به نظر برسند، اما در باطن نیاز شدیدی به تأیید دارند.

3. خودشیفتگی grandiose (عظیم‌الشان): این نوع با احساسات بزرگ‌منشی و قدرت همراه است. افراد این گروه معمولاً خود را بالاتر از دیگران می‌بینند و انتظار دارند که دیگران آن‌ها را تحسین کنند.

4. خودشیفتگی عاطفی: این نوع شامل افرادی است که در روابط عاطفی خود بیشتر به نیازهای خود توجه دارند و کم‌تر به نیازهای دیگران اهمیت می‌دهند.

5. خودشیفتگی اجتماعی: افرادی که در این دسته قرار می‌گیرند، معمولاً به دنبال تأثیرگذاری بر دیگران و جلب توجه در محیط‌های اجتماعی هستند.

6. خودشیفتگی پنهان: این نوع خودشیفتگی ممکن است در افرادی که به ظاهر متواضع هستند، وجود داشته باشد و در واقع آن‌ها درون خود احساس برتری دارند.

هر یک از این انواع ممکن است در درجات مختلفی از شدت وجود داشته باشند و می‌توانند بر روابط اجتماعی و شخصی فرد تأثیر بگذارند.

 

تاثیر والدین خودشیفته بر فرزند چیست؟

والدین خودشیفته تأثیر عمیقی بر رشد و شکل‌گیری شخصیت فرزندان خود دارند. این تأثیرات می‌توانند در ابعاد مختلف زندگی فرزند منعکس شوند.

فقدان امنیت عاطفی

والدین خودشیفته معمولاً نمی‌توانند نیازهای عاطفی فرزندان خود را برآورده کنند. این موضوع می‌تواند باعث شود که فرزند احساس کند که نیازهای او اهمیت ندارد و در نتیجه، دچار عدم امنیت عاطفی شود.

انتظارات غیرواقعی

این والدین ممکن است انتظارات غیرواقعی از فرزندان خود داشته باشند، زیرا آن‌ها اغلب به موفقیت‌های فرزند به عنوان انعکاسی از خودشان نگاه می‌کنند. این رفتار می‌تواند به استرس و فشار روانی زیادی برای فرزند منجر شود.

پیامدهای بلندمدت

فرزندانی که در محیطی با والدین خودشیفته رشد می‌کنند، ممکن است در آینده با مشکلاتی مانند کمبود اعتمادبه‌نفس، ترس از انتقاد، یا حتی گرایش به رفتارهای خودشیفتگی مواجه شوند.

 

نظر روانشناسان برجسته درباره نارسیسیزم

روانشناسان برجسته‌ای مانند جان گاتمن (John Gottman)، هانس کوهات (Heinz Kohut)، و اوتو کرنبرگ (Otto Kernberg) به مطالعه عمیق درباره خودشیفتگی پرداخته‌اند. هر یک از این محققان دیدگاه‌های منحصربه‌فردی درباره علل، ویژگی‌ها، و درمان این اختلال ارائه داده‌اند.

دیدگاه هانس کوهات

کوهات، به عنوان بنیان‌گذار روانشناسی خودشیفتگی، معتقد بود که این اختلال به دلیل کمبود “آینه‌سازی” (Mirroring) مناسب در کودکی شکل می‌گیرد. او تأکید می‌کرد که همدلی والدین می‌تواند در پیشگیری از توسعه خودشیفتگی نقش داشته باشد.

نظریات اوتو کرنبرگ

کرنبرگ، یکی از منتقدان اصلی کوهات، بر این باور بود که خودشیفتگی نتیجه تعارضات روانی عمیق‌تر و شکست در مراحل رشد ایگو (Ego) است. او روش‌های درمانی مبتنی بر تحلیل روانی را برای مدیریت این اختلال پیشنهاد داد.

تحقیقات جان گاتمن

جان گاتمن، با تمرکز بر روابط بین‌فردی، نشان داده است که رفتارهای خودشیفتگی می‌توانند به طور قابل توجهی بر کیفیت روابط عاشقانه و خانوادگی تأثیر بگذارند. او روش‌هایی را برای بهبود تعاملات با افراد خودشیفته ارائه داده است.

 

 

معرفی چند فیلم درباره خودشیفتگی

رسانه‌ها اغلب پرتره‌های جذابی از شخصیت‌های خودشیفته ارائه می‌دهند. برخی از فیلم‌هایی که به بررسی این موضوع پرداخته‌اند عبارتند از:

  1. “شبکه اجتماعی” (The Social Network): این فیلم به بررسی جاه‌طلبی‌ها و تمایلات خودشیفتگی مارک زاکربرگ در ایجاد فیسبوک می‌پردازد.
  2. “گرگ وال استریت” (The Wolf of Wall Street): داستان فردی که با استفاده از فریبکاری و خودبزرگ‌بینی به ثروت عظیمی دست می‌یابد.
  3. “پدرخوانده” (The Godfather): مطالعه‌ای بر روی خودشیفتگی در روابط خانوادگی و قدرت.

 

معرفی چند کتاب در رابطه با خودشیفتگی

مطالعه درباره خودشیفتگی می‌تواند به درک بهتر این پدیده کمک کند. برخی از کتاب‌های پیشنهادی شامل:

  1. “خودشیفتگی: پشت نقاب” (Narcissism: Behind the Mask) نوشته ماریا ویرگنیا لیبرو: بررسی عمیق روانشناختی این اختلال.
  2. “قدرت آسیب‌پذیری” (The Power of Vulnerability) نوشته برنی براون: روش‌هایی برای مقابله با ویژگی‌های خودشیفتگی.
  3. “آزادسازی از خودشیفتگی” (Healing from Narcissism) نوشته لیندا مارتین: راهکارهای درمانی برای افرادی که با خودشیفتگان در تعامل هستند.

 

نتیجه‌گیری

خودشیفتگی، از یک ویژگی شخصیتی تا یک اختلال روانی، تاثیرات گسترده‌ای بر فرد و روابط او دارد. درک علمی و روانشناختی این پدیده به ما کمک می‌کند تا با افراد خودشیفته به شیوه‌ای سالم‌تر برخورد کنیم و از پیامدهای منفی آن جلوگیری کنیم. با آموزش، خودآگاهی، و به کارگیری ابزارهای مناسب، می‌توانیم تعاملات بهتری را در زندگی خود ایجاد کنیم.

 

 

سوال خود را در بخش دیدگاه ها بنویسید تا متخصصان سایت پاسخ دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *